افول نفوذ زیانبار آمریکا در خاورمیانه/گامهای آتی کشورهای عربی
تاریخ انتشار: ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۷۰۷۱۴۷
عبدالباری عطوان تحلیلگر مطرح جهان عرب، در مقاله خود در رأیالیوم، بازگشت سوریه به اتحادیه عرب را مورد بررسی قرار داد
به گزارش مشرق، عبدالباری عطوان، در مقالهای در روزنامه رأیالیوم بازگشت سوریه به اتحادیه عرب را مورد بررسی قرار داد.
این تحلیلگر مطرح جهان عرب تصریح کرد: اجماع بدون پیششرط اعضای اتحادیه عرب در خصوص بازگشت سوریه به اتحادیه عرب، نتیجه مقاومت ۱۲ ساله سوریه است که راه را برای حضور بشار اسد رئیس جمهوری سوریه، در نشست بعدی این نهاد هموار خواهد کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
عبدالباری عطوان ادامه داد: این بازگشت شکست سنگینی برای ایالات متحده آمریکاست؛ چراکه تلاشهای آمریکا در جهت تشویق همپیمانان خود برای جلوگیری از این اتفاق به نتیجه نرسید؛ این امر حاکی از افول نفوذ زیانبار آمریکا در خاورمیانه است.
این تحلیلگر جهان عرب به بیتوجهی سوریه نسبت به اقدامات اتحادیه عرب برای بازگشت سوریه به این اتحادیه پرداخت و افزود: اگرچه سوریه از کشورهای مؤسس اتحادیه عرب است، اما نه تنها هیچ تلاشی برای بازگشت به اتحادیه عرب نکرد، بلکه با کشورهایی که عضویت آن را در این اتحادیه تعلیق کردند به سردی رفتار کرد و از حضور در هیاهوی خبری این اتفاق دوری نمود.
وی تصریح کرد: سوریه طی نشست دوحه از عضویت در اتحادیه عرب تعلیق شد و کرسی این کشور به شورشیان داده شد؛ اما اکنون، با چرخش در سیاست خارجی عربستان سعودی که در توافق این کشور با ایران و نزدیک شدن روابط آن با سوریه نمود یافته است، شاهد بازگشت سوریه به جایگاه خود در اتحادیه عرب هستیم.
در ادامه وی با اشاره به احتمال حضور بشار اسد در نشست آتی اتحادیه عرب که در عربستان سعودی برگزار خواهد شد، اهمیت آن را یادآور شد.
عبدالباری عطوان تأکید کرد: هزینههای میلیاردی کشورهای عربی، توطئههای آمریکایی و اسرائیلی و تحریمها، نتوانستند ملت پایدار سوریه که تحت فرماندهی واحد با این اقدامات مبارزه کردند، به زانو درآورندهزینههای میلیاردی کشورهای عربی، توطئههای آمریکایی و اسرائیلی و تحریمها، نتوانستند ملت پایدار سوریه که تحت فرماندهی واحد با این اقدامات مبارزه کردند، به زانو درآورند. اکنون میبینیم که کشورهای عربی پرچم سفید تسلیم را به دست گرفتهاند و سعی در به دست آوردن دل مردم و دولت سوریه را دارند.
وی افزود: ما در برابر یک تغییر فراگیر جهانی هستیم. جهان تکقطبی در حال فروپاشی و جهان چندقطبی به رهبری چین و روسیه در حال شکلگیری است؛ بنابراین طبیعی است که جهان عرب نیز از آثار این تغییر مستثنی نخواهد بود.
عبدالباری عطوان با اشاره به رخدادهای اخیر منطقه بیان داشت: عربستان سعودی کشورهای عربی را به برگرداندن کرسی سوریه در اتحادیه عرب به این کشور ترغیب کرد و از این طریق توانست تمامی اهداف خود را محقق کند؛ عربستان با احیای ائتلاف چهار کشور مصر، عربستان سعودی، عراق و سوریه، ایجاد سازش میان شیعیان و اهل سنت و تحکیم روابط با ایران، نقشه نوینی را برای منطقه ترسیم کرد.
وی افزود: در این میان، بازنده بزرگ این بیداری عربی و نتایج آن، رژیم صهیونیستی است؛ چراکه درنتیجه این بیداری، آتش نزاعهای مذهبی فروکش خواهد کرد، نگاهها و تلاشهای منطقهای حول مسأله فلسطین خواهد بود و تمامی پیمانهای سازش و عادیسازی روابط قدیمی و جدید بیثمر میشوند.
عبدالباری عطوان به جایگاه جدید عربستان در میان کشورهای منطقه، به ویژه پس از رهایی این کشور از فرمانبرداری آمریکا اشاره و تأکید کرد: سوریه کشوری است که اجازه دخالت بیگانگان را نمیدهد و هرگز به حضور نمادین در اتحادیه عرب که طی سالهای گذشته اشتباهات خیانتباری را در همراهی با نقشه آمریکا برای تجزیه منطقه صورت داده، بسنده نخواهد کرد.
وی تأکید کرد: استقبال صرف از بازگشتن سوریه به اتحادیه عرب کافی نیست؛ بلکه کشورهای عربی باید به تاوان اشتباهات گذشته خود، در راستای بازسازی سوریه و کاهش رنجهای مردم آن، گامهای جدی و عملی بردارند.
منبع: مشرق
کلیدواژه: اعتراضات فرانسه قیمت عبدالباری عطوان سوریه اتحادیه عرب رژیم صهیونیستی بشار اسد خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت سوریه به اتحادیه عرب عبدالباری عطوان بازگشت سوریه اتحادیه عرب عربستان سعودی کشورهای عربی جهان عرب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۰۷۱۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
واکاوی ریشههای اعتراضات ضداسرائیلی در دانشگاههای آمریکا
فرارو- در روزهای گذشته دانشگاههای آمریکایی نظیر: کلمبیا، ماساچوست، نیویورک، براون، و دهها دانشگاه دیگر در ایالتهای مختلف آمریکا، صحنه برگزاری اعتراضات و همچنین تحصن از سوی دانشجویان و اساتید دانشگاهی بوده است.
به گزارش فرارو؛ این طیفها به طور خاص خواستار پایان فوری جنگ غزه و همچنین خاتمه دادن به حمایتهای مالی و تسلیحاتی آمریکا و نهادهای دانشگاهی و شرکتهای تسلیحاتی از رژیم اشغالگر قدس شده اند و در عین حال، این خواسته را نیز مطرح کرده اند که آن دسته از دانشجویان و اساتیدی که به دلیل حمایت از ملت فلسطین و انتقاد از اسرائیل هدفِ اقدامات تنبیهی قرار گرفته اند نیز بایستی عفو شوند.
با این همه، نکته قابل تامل اینکه اعتراضات در دانشگاههای مختلف آمریکا با واکنش سنگین و قهری نیروهای امنیتی این کشور رو به رو شده است. تصاویر و ویدئوهای فراوانی از بازداشت دانشجویان، اساتید و خبرنگاران، در فضای مجازی و رسانههای مختلف جهان منتشر و پخش شده است.
دامنه اعتراضات به آمریکا محدود نمانده و در مدت اخیر اعتراضات به کشورهایی نظیر ایتالیا، استرالیا و فرانسه نیز کشیده شده است. بسیاری از تحلیلگران سعی داشته اند تا به واکاوی ریشههای این اعتراضات بپردازند. به بیان ساده تر، سعی داشته اند این سوال را پاسخ دهند که عمده محرکهای انفجار اعتراضات جاری در دانشگاههای آمریکا چیست؟
به نظر میرسد در پاسخ به این پرسش، میتوان به ۲ مولفه عمده و محوری اشاره کرد.
۱. شکاف نسلی در آمریکایکی از محرکهای عمده و محوری که اغلب جامعه شناسان در ریشه شناسی اعتراضات به آن معطوف بوده اند، مساله و چالش "شکاف نسلی" بوده است. به این ترتیب که میان ارزشهای مقامهای ارشد و نخبگان سیاسی و به طور کلی طبقه حاکمه در آمریکا و قشر جوان و تحصیلکرده در این کشور، شکاف و گسست ایجاد شده و همین مساله موجب شده تا در بسیاری از موضوعات سیاست داخلی و خارجی آمریکا، انفجار نوعی منازعه و تقابل میان دولتمردان و تصمیم سازان و قشر جوان و نسلِ Z رخ دهد.
در این رابطه، تحلیلهای مختلف در خودِ آمریکا حاکی از این هستند که مساله شکاف نسلی در ارتباط میان حامیان هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات و احزاب برقرار است با این حال، این شکاف به نحو جدیتر و عمیق تری در حزب دموکرات و شیوه حکمرانی آن قابل مشاهده است.
نسلهای جوان و دانشگاهی در آمریکا، بر این باورند که حاکمان این کشور دچار نوعی تاخر از نظر تاریخی هستند و به واقعیتهای روز، متناسب با مقتضیات جهان کنونی را نمینگرند و همچنان اسیر بینش و رویکردهایی هستند که آمریکا را قدرت برتر و هژمون جهان میدانند. قدرتی که میتواند هرکاری انجام دهد و از تبعات و پیامدهای آن نیز فرار کند.
۲. افول هژمونیکیکی از محرکهای دیگری که برخی تحلیلگران مسائل راهبردی در توضیح ریشههای اصلی اعتراضاتدانشگاهی به آن اشاره میکنند، این مساله است که این رویداد را باید نقطهای از یک روند کلی دانست که از مدتها قبل آغاز شده و اشاره به افول هژمونیک موقعیت بین المللی آمریکا دارد.
جهان در دورههای زمانی مختلف، از وجود یک یا چند قدرت هژمونیک بهره برده است. قدرت یا قدرتهایی که نظام بین الملل را سامان داده و نوعی نظم را در آن برقرار میکنند.
در هر سیکل تاریخی، قدرتهای هژمونیک، فرازها و در نهایت فرود را تجربه میکنند و در نهایت با سقوط هژمونی خود و یا کم فروغ شدن آن، با خیزش قدرتهای رقیب مواجه میشوند و نظمی تازه در جهان شکل میگیرد و تقویت میشود.
در سالهای گذشته نشانههای متعددی از افول هژمونیک آمریکا نیز در جهان قابل مشاهده بوده است. افولی که هم ناشی از سستی بنیادهای ایدئولوژیک و فکری نظام سیاسی آمریکا بوده و از جذابیت جهانی آن کاسته و هم متاثر از شکستهای میدانی آمریکا در جبهههای مختلف در مواجهه با رقبایش در مناطقی نظیر شرق و غرب آسیا، قاره آفریقا و یا حتی اروپا بوده است.
حال در این بحبوحه، عرصه سیاست داخلی آمریکا نیز همچون حوزه سیاست خارجی این کشور، متاثر از این شکستها، جلوههایی از افول هژمونیک آمریکا را به نمایش گذاشته است. جلوههایی که علاوه بر نمایش کاستی و ضعفهای نظام حکمرانی آمریکا، از عدم توانایی حل و فصل مسائل و مشکلات حکایت دارند. از این منظر، اعتراضات جاری در آمریکا، یک نقطه و ایستگاه از روندی کلی است که در ادامه راه نیز بایستی انتظار نمودهای عینی تری از آن را داشته باشیم.
این رویدادهادر نهایت بسیاری از معادلات و جایگاه جهانی آمریکا را دگرگون میکنند. برخی تحلیلگران در آمریکا به این نکته اشاره میکنند که هیچ بعید نیست حتی آمریکا در اواخر دهه ۲۰۲۰ میلادی، از حیث حکمرانی سیاسی، به سمت یک کشور اقتدارگرا و دیکتاتوری تغییر جهت بدهد.